تقدیر الهی بار دیگر آفرینشی شگفت رقم زد و دلانگیزترین جلوههای صفات خداوندگاری را در جمال دلآرای بزرگی از فرزندان علی و فاطمه آفرید که او را «وارث نبوت و چراغ امت و قهرمان معنویت میخواندند.
معراج خاطرانگیز او چنان شکوهمند و پر رمز و راز بود که عبادت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) را به خاطر میآورد. «زینالعابدین» لقب یافت و دلدادگیاش در حال سجده، به جمال ربوبی موجب شد او را «سجاد آل محمد» نام نهند.
در روز پنجشنبه، پنجم شعبان سال 38 هـ.ق دیده به جهان گشود و امام حسین (علیهالسلام) نام زیبای «علی» را برای او برگزید تا نام و یاد پدرش علی مرتضی در خاطرهها زنده بماند و فروغ پر نور امامت تداوم یابد.
در این مقاله کوتاه برآنیم تا از باب «آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید»، به فرازی هر چند اندک، از زندگی و سیره امام علی بن حسین علی بن ابیطالب (علیهالسلام) اشاره میکنیم.
درآمد
در طول سالهای گذشته، پژوهشگران مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، در قالب نشریههای گلبرگ و اشارات، به مناسبت میلاد و شهادت امام زینالعابدین (علیهالسلام) مقالههای بسیاری نگاشتهاند. از این رو، برای پرهیز از دوباره کاری، در این مقاله میکوشیم به برخی جنبههای کمتر بررسی شده زندگی آن امام همام توجه کنیم. بر این اساس، نخست به شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن دوره میپردازیم و سپس فعالیتهای ایشان را در این زمینه بیان میکنیم. سپس لقب «امام زینالعابدین بیمار» را به چالش میکشیم و پس از آن، دو مسئله مهم نماز و قرآن را در کلام و سیره حضرت مینگریم و در پایان، نکتهها داستانکها و کلمات قصار ایشان را میآوریم که به شکلهای گوناگون در برنامهسازی و اجرا، میتواند یاریگر برنامهسازان و نیز مجریان محترم باشد.
1- شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوره امام زینالعابدین (علیهالسلام)
امام زینالعابدین (علیهالسلام) در دورانی به امامت رسید که جامعه، روزگار پر فراز و نشیبی را پشت سر میگذاشت و همه ارزشهای دینی، دست خوش تحریف و تغییر امویان شده بود. آن حضرت در شرایطی به امامت رسید که کجاندیشی، فرصتطلبی، عدالتگریزی، دنیاپرستی و عافیت طلبی از ویژگیهای برجسته آن بود و یاران حقیقی حضرت، بسیار اندک بودند. ایشان خود در این باره میفرمود «در تمام مکه و مدینه، بیست نفر نیستند که ما را دوست بدارند».
در آن زمان جامعه از فقدان قانون، نبود عدالت اجتماعی، ساخت و پرداخت احادیث دروغین و داستانپردازیهای بیفایده، جبرگرایی و رواج نادانی رنج میبرد و به طور کلی میتوان آن دوره را عصر اختناق و نومیدی از پیروزی حرکت مسلحانه نامید بنابر نقل تاریخنگاران، آن حضرت امامت را به طور پنهانی و با تقیه شدید و در زمانی دشوار عهدهدار شد.
با توجه به آن شرایط، امام زینالعابدین (علیهالسلام) که رنگ به رنگ شدن مردمان را در دوران امام حسن و امام حسین (علیهالسلام) دیده بود و شدت خفقان و انحطاط فکری و سیاسی مسلمانان را به چشم میدید، نمیتوانست حرکتی مسلحانه انجام دهد و باید روشهای مبارزاتی دیگری را برمیگزید که در این نوشتار به اختصار به آنها میپردازیم.
علمآموزی
از راههای مبارزه امام زینالعابدین (علیهالسلام) با حکومت ستمگر و سختگیر اموی، روشنگری از راه نشر دانش ناب اهل بیت (علیهالسلام) بود. به شهادت تاریخ، ایشان مسجد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را مدرسه خویش ساخت و در موضوعهای گوناگون فقه، تفسیر، حدیث، فلسفه، کلام، عرفان و اخلاق مباحث علمی و حوزه درسی دایر کرد. آن حضرت هر روز جمعه، جلسه سخنرانی عمومی برگزار میکرد و به پند و اندرز مردم، ترغیب به زهد در دنیا و شوق به آخرت و نشر آموزههای دینی میپرداخت همین روشنگریها روز به روز، بر شمار دوستان و یاران اهل بیت (علیهالسلام) میافزود و زمینه را برای فعالیت امام باقر و امام صادق (علیهالسلام) در سالهای بعد فراهم میکرد. بر این اساس، بسیاری از دانشمندان و فقیهان آن دوره، شاگردان مکتب علمی و دانشگاه امام زینالعابدین (علیهالسلام) بودند.
نشر موضوعهای تربیتی، اجتماعی و سیاسی در قالب دعا
مهمترین میراث فرهنگی امام زینالعابدین (علیهالسلام) صحیفه سجادیه که آن را زبور آل محمد (صلیالله علیه و آله و سلم) و انجیل اهل بیت (علیهمالسلام) نیز میخوانند. این مجموعه سترگ، تنها شامل راز و نیاز با خدا و بیان حاجت در پیشگاه باری تعالی نیست، بلکه دریایی بیکران از علوم و معارف اسلامی است که در آن، مسائل عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و پارهای از قوانین طبیعی و احکام شعری در قالب دعا مطرح شده است.
استاد محمد رضا حکیمی در کتاب «امام در عینیت جامعه»، به تفصیل به بیست مورد از روشنگریهای تربیتی، اجتماعی و سیاسی امام زینالعابدین (علیهالسلام) را بیان کرده که فهرست برخی از آنها عبارتند از: نظام صالح، یاد شهیدان، هجرت برای نشر حق، امر به معروف و نهی از منکر، یاد بیپناهان اجتماع، وجود ناامنی در جامعه، مبارزه با اسراف، ایجاد وحدت در اجتماع، تربیت فرزند در اجتماع فاسد، آشتیناپذیری با دشمنان حق، دعا برای مرزبانان و سربازان اسلام و رعایت مصالح جهانی مسلمانان
تبلیغ دین با عمل نیک
از ویژگیهای برجسته امام زینالعابدین (علیهالسلام)، تبلیغ اسلام حقیقی در عمل بود. ایشان مظهر عفو الهی شمرده میشد و به سادگی از مردمی که تحت تأثیر تبلیغات امویان از او عیبجویی و بدگویی میکردند، میگذشت. این کار، از یک سو دیواری را که بنی امیه میخواست میان امام و مردم به وجود آورد، فرو میریخت و از دیگر سو، سبب جذب مردم به اهل بیت (علیهالسلام) میشد و اندک اندک حقانیت آن بزرگواران را ثابت میکرد.
دیگر ویژگی حضرت، دستگیری از مستمندان و نیازمندان مدینه بود. ایشان هر شب انبانی بر دوش میگرفت و به در خانه آنها میرفت و به ایشان یاری میرساند. نیازمندان، این غریبه مهربان را به نام «صاحب الجراب»؛ یعنی انبان به دوش میشناختند و هر شب در انتظار آمدنش بودند.
از دیگر ویژگیهای حضرت، خریداری بردگان و آزادسازی آنها به مناسبتهای گوناگون، برای نشر حقایق دینی در آن دوره بود. در روایتها آمده است: امام زینالعابدین (علیهالسلام) هزار بنده را آزاد کردند و هیچگاه بندهای را بیش از یک سال نزد خود نگاه نداشت. آن حضرت به بردگانش احکام و اخلاق و مسلمانی میآموخت و ایشان را با زلال آموزههای اهل بیت (علیهمالسلام) آشنا میکرد. این بردگان، پس از آزادی نیز ارتباط خود را با حضرت قطع نمیکردند و همواره به یاد ولینعمت خود بودند و این ارتباط، سبب جذب افراد بیشماری به دامن پر مهر زینالعابدین (علیهالسلام) میشد و زمینه را برای گسترش علوم و معارف الهی فراهم میآورد.
زنده نگهداشتن یاد عاشورا
معروف است که امام زینالعابدین (علیهالسلام) برای زنده نگهداشتن حماسهآفرینیهای پدر بزرگوارش، پیوسته نوای گریه سرمیداد، ولی این مسئله، آنگونه نیست که در میان ما مشهور شده است. استاد محمدرضا حکیمی این نکته را به زیبایی، اینگونه شرح میدهد: «وقتی میگویند امام چهارم، سالهای پس از واقعه عاشورا، هنگامی که در مدینه از جایی میگذشت که قصابان گوسفند ذبح میکردند، میایستاد و با یاد کردن ذبح عظیم عاشورا اشک می افشاند، چنین نبوده است که شخص ناشناس و ناتوان در گوشه معبر بایستد و غریبانه برای خود بگرید... امام چهارم که در مناسبتهایی، ذبح عظیم عاشورا را به یادها میآورده و اشک میریخته است، این چگونگی در میان اجتماعات و در معابر بزرگ، آن هم با مقام اجتماعی و حشمت امامت و عزت تقوا و مناعت اسلام و مهابت ایمان، چنان بوده که لحظهای میایستاده است و نفسها در سینه حبس میشده است تا ببینند فرزند علی و حسین چه میخواهد و چه میگوید. آنگاه دیدهها به سوی او بازمیگشته است... و چون مینگریستهاند، میدیدهاند که از دیدگان پیشوا، اشکی سوزانتر از آتش و خروشانتر از خروش بیرون میزند و بر گونههای او جاری می شود.
این اشک مردانهسوزان، برای آن بوده است تا مردم در تبلور این قطرات، پهنه عاشورا و قتلگاه شهیدان را بنگرند و آنان که نبودهاند و ندیدهاند؛ نسلهای تازه و جوانان و نوجوانان، عظمت فاجعه را لمس کنند و ابعاد عظیم حماسه را دریابند تا آنان نیز عاشوراآفرین باشند.
بدینگونه، این عمل، خونها را به جوش میآورده است، سرها را پر از شور میکرده است، دستها را به قبضههای شمشیر میبرده است و دلهای جبان را میشکافته است ودر میان آن دلها، دلهای بزرگ و شجاع میساخته است.
2.القاب علی بن حسین (علیهالسلام)
امام علی بن حسین (علیهالسلام) لقبهای فراوانی داشت مثل سجاد، زینالعابدین، سید المتقین، امام المؤمنین، زکی، عادل و چندین لقب دیگر که هر کدام «نشاندهنده مرتبهای از کمال نفس و درجتی از ایمان، و مرحلهای از تقوا و پایهای از اخلاص است.» نکته مهم درباره این لقبها این است که آنها مانند لقبهایی نیست که در عرب به هنگام زادن کودک بدو میدادند یا پادشاهان از سر لطف یا با دریافت وجه به کسی میبخشیدند. این لقبها را مردم به امام علی بن حسین (علیهالسلام) دادهاند؛ مردمی که اگر چه بیشترشان شیعه نبودند و او را امام خود نمیدانستند، نمیتوانستند فضیلتها و نیکمرامیهای آن بزرگ مرد را ندیده بگیرند.
در این نوشتار، نخست به دو لقب مشهور حضرت؛ یعنی زینالعابدین و سجاد میپردازیم و سپس در بحثی مهم، لقبی نادرست را که فراوان به ایشان نسبت داده میشود، به چالش میکشیم.
زینالعابدین
حاج شیخ عباس قمی در منتهیالآمال درباره این لقب حضرت نوشته است: «سبب ملقب شدن آن حضرت به لقب زینالعابدین آن است که شبی آن جناب در محراب عبادت به تهجد ایستاده بود. پس شیطان به صورت مار عظیمی ظاهر شد که آن حضرت را از عبادت خود مشغول گرداند. حضرت به او ملتفت نشد. پس آمد و ابهام پای آن حضرت را در دهان گرفت و گزید، به نحوی که آن حضرت را متألم نمود و باز متوجه او نگردید. پس چون فارغ شد از نماز خود، دانست که او شیطان است؛ او را سَب کرد و لطمه زد و فرمود که دور شوای ملعون و باز متوجه عبادت خود شد. پس شنیده شد صدای هاتفی که سه مرتبه او را ندا کرد: «انت زینالعابدین؛ تویی زینت عبادتکنندگان» پس این لقب ظاهر شد در میان مردم و مشهور گشت».
مردم روزگار حضرت نیز ایشان را به دلیل عبادتهای طاقتفرسا و بیشمار، زینالعابدین لقب داده بودند. در آن دوره پر از ستم و نفاق اموی، امام علی بن حسین (علیهالسلام) تنها کسی بود که کردارش، اسلام حقیقی را به ذهن میآورد؛ چنان که نوشتهاند: «او را زینالعابدین به آن گویند که ظاهر و باطن وی و افعال و اقوال وی، خَلق و خُلق وی مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) را ماننده بود».
از رسول خدا حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز نقل شده است: «در روز رستاخیز آوازدهندهای صدا میزند: کجاست زینالعابدین؟ و من فرزندم علی بن حسین بن علی بن ابیطالب را میبینم که صفها را میشکافد و پیش میرود».
سجاد
آن حضرت را از آن نظر سجاد؛ یعنی بسیار سجدهگزار میخواندند که برای کوچکترین نعمت، سجده شکر الهی به جای میآورد. امام باقر (علیهالسلام) در حدیثی، برخی از مواردی را که پدرش به خاطر آنها سجده میکرد، چنین برشمردهاند:
• هرگاه نعمتی از حضرت حق را به یاد میآورد؛
• هنگام تلاوت آیاتی که به سجده در برابر عظمت خداوند اشاره کرده است؛
• هر گاه حقتعالی بدیای را از او دفع میفرمود؛
• هنگامی که از نماز واجب فارغ میگردید؛
• هر گاه توفیق آشتی دادن میان دو کس برایش به دست میآمد.
امام زینالعابدین بیمار؛ لقبی نادرست
باید اعتراف کرد یکی از باورهای نادرست ما، دادن لقب بیمار به امام زین العابدین (علیهالسلام) و تصویر موجودی پیوسته ناتوان و پژمرده از ایشان است؛ لقبی که به دلیل چند روز بیماری آن حضرت در کربلا- آن هم بنا به مصلحت الهی به ایشان داده شد و به غلط به سراسر عمر آن امام همام گسترش یافت.
این لقب نادرست برای حضرت، چنان که استاد شهید مطهری اشاره کرده، مخصوص ما ایرانیهاست:
یک چیزی که مخصوص ما ایرانیهاست... این است که میگوییم امام زینالعابدین بیمار. شما در غیر زبان فارسی، در جای دیگر این کلمه بیمار را دنبال اسم امام زینالعابدین نمیبینید.
این در حالی است که «این تحریف است. امام زینالعابدین (علیهالسلام) با امام حسین (علیهالسلام) هیچ فرقی نداشته است. با امام باقر (علیهالسلام) از نظر مزاج و بنیه هیچ فرقی نداشته است. امام (حدود) چهل سال بعد از حادثه کربلا زنده بود و مثل همه سالم بود. چرا بگوییم امام زینالعابدین بیمار؟!»
به همین دلیل، از دیدگاه استاد محمدرضا حکیمی، «این گونه برداشتها در مورد مصایب پاکان و پیشوایان و حماسهداران، خیانت است به فرهنگ تشیع، و توهین است به چهرههای نستوه و عزیز اسلام، و جنایت است در حق عناصر حماسه تاریخ» و به گواه تاریخ پژوهان، زندگی امام زینالعابدین (علیهالسلام) سرشار از شجاعت و قد علم کردن در برابر ستم ستمگران است. حتی در روز عاشورا نیز آن حضرت به رغم بیماری طاقتفرسا که توان حمل شمشیر نداشت، کوشید به نبرد دشمنان برود، ولی به امر حضرت سیدالشهدا و برای تداوم نسل رسولالله به خیمه بازگشت».
مرحوم استاد سید جعفر شهیدی بر این باور است:
[حق نیست که] این شخصیت بزرگوار در مقابل سی سال تعلیم مسائل فقهی، ارشاد عملی، دستگیری بیمنت از درماندگان، رأفت به مستمندان و زیردستان، در دهان شکستن سخنان ستمگران، خضوع و خشوع به درگاه پروردگار جهان، و بالاخره به جای گذاشتن اثری در نهایت بلاغت و سخنانی در اوج فصاحت، از شیعیان و دوستداران خود لقب بیمار را بگیرد.
امام زینالعابدین (علیهالسلام) و نماز و قرآن کریم
امام زینالعابدین (علیهالسلام) و نماز
نماز، یاد یار و سرود سبز دیدار پروردگار جهانیان است که جان آدمی را آرامش میبخشد و او را در ردیف عرشیان قرار میدهد. نماز، معراج مؤمن و پرواز دهنده روح او به عالم بالاست. از این رو، این فریضه الهی جایگاه ویژهای در سیره معصومان (علیهالسلام) داشته است. در اینجا به برخی حالات و سخنان امام زینالعابدین (علیهالسلام) در خصوص نماز میپردازیم.
• آن حضرت در رساله حقوق درباره حق نماز میفرماید: «حق نماز این است که بدانی بار یافتن به درگاه خدای تعالی است و در نماز پیش خدا عزوجل ایستادهای، چون این را به خوبی دانستی، چنان بایستی که شخصی کوچک، آرزومند، خوشحال، امیدوار، ترسان، بیچاره و زار در پیش بزرگوار با وقار و با ابهت می ایستد و نماز را به دل برپا میداری و حدود و حقوق آن را میگذاری.
• آوردهاند که وقتی آن حضرت وضو میگرفت، رنگ چهرهاش دگرگون میشد، چون از علت آن میپرسیدند، میفرمود: «آیا میدانید در محضر چه کسی میخواهم بایستم؟»
• آن حضرت وقتی آهنگ نماز میکرد، خود را از شیشه عطری که در جانماز داشت، خوشبو میساخت و آنگاه با فروتنی به نماز میایستاد.
• ابوحمزه ثمالی میگوید: «امام زینالعابدین (علیهالسلام) وارد مسجد کوفه شد و آماده نماز گردید. دستهای مبارک را تا کنار گوشها بالا برد و تکبیری گفت که از عظمت و جلال آن تکبیر، موهای بدنم راست شد. وقتی هم شروع به نماز کرد، لهجهای دلرباتر از او ندیدم.
• یکی از یاران امام صادق (علیهالسلام) به ایشان عرض کرد: «هنگامی که امام زینالعابدین (علیهالسلام) به نماز میایستاد، رنگ مبارکش تغییر میکرد.» حضرت فرمود: «به خدا سوگند! او کسی را که در پیشگاهش به نماز میایستاد، به حق میشناخت».
• یکی از یاران امام زینالعابدین (علیهالسلام) میگوید: «در مکه ایشان را دیدم که به نماز ایستاد و بسیار نماز خواند و سپس به سجده رفت. با خود گفتم: مردی صالح از خاندانی پاک است. باید به دعای او گوش فرا دهم و آن را بیاموزم.» پس شنیدم که فروتنانه میفرمود: «بار خدایا! بنده کوچکت در آستانه درِ توست. مستمند تو به در خانهات آمده. گدای تو در درگاهت ایستاده. درخواستکننده از تو به در خانهات گام نهاده است.
• امام زینالعابدین (علیهالسلام) در مناجات به درگاه خدای متعال میفرمود: «بار پروردگارا! پس از هر نماز یاد پدر و مادرم را به یادم آور تا برای آنها دعا کنم».
امام زینالعابدین (علیهالسلام) و قرآن کریم
یکی از مهمترین جنبههای زندگی عبادی امام زینالعابدین (علیهالسلام)، پیوند و انس ایشان با قرآن کریم است. آن حضرت عاشق تلاوت قرآن بود و چنان لذتی از همراهی با این معجزه سترگ الهی میبرد که هیچ لذتی به پای آن نمیرسید. ایشان خود در این باره میفرماید: «اگر همه مردم که میان مشرق و مغربند، بمیرند، تا زمانی که قرآن با من است، از تنهایی هراسی ندارم».
امام زینالعابدین (علیهالسلام) یکی از خوش صداترین مردمان در تلاوت قرآن کریم بود. طنین صوت دلربای آن حضرت، در فضای مسموم و آلوده عصر اموی، همگان را به اندکی درنگ وا میداشت. امام صادق (علیهالسلام) در اینباره فرموده است: «امام علی بن حسین (علیهالسلام) خوش صداترین مردمان در تلاوت قرآن کریم بود».
امام کاظم (علیهالسلام) نیز در این خصوص میفرماید: «صوت دلانگیز قرآن علی بن حسین (علیهالسلام) چنان بود که گاه کسانی که بر آن حضرت میگذشتند، از خود بیخود میگشتند.» البته امام زینالعابدین (علیهالسلام) افزون بر صدای دلنشین تلاوت قرآن، بر تدبر در آیات الهی تأکید داشت و میفرمود: «آیات قرآن، گنجینههایی است. هر گاه گنجینهای در برابر تو گشوده شد، شایسته است به درون آن بنگری».
با قرآن باش که خداوند بهشت خود را خشتی از طلا و خشتی از نقره ساخته است و به جای آب و گل، ملاط آن را از مشک و زعفران درست کرده و سنگریزههایش نیز از لؤلؤست و البته درجات آن به اندازه آیات قرآن میباشد. پس در قیامت به هر که اهل قرآن باشد، میگویند قرآن بخوان و صعود کن.